بهتو آمدهام و از تو ميطلبم آنچه را كه سبب بخششِ تو است. توئی بحرِ جود و مالكِ وجود. لازال لحاظت علّتِ ظهور بخشش و عطا. عبادِ خود را محروم منما و از بِساطِ قُدس و قُرب منع مفرما. توئی بخشنده و مهربان. لا اِلهَ اِلّا اَنتَ العَزيزُالمَنّان.
-حضرت بهاء اللهوجهم بهانوارِ وجهت متوجّه و قلبم بهشطرِ عنايتت مقبل و از تو ميطلبم عطاءِ قديمت و بخششِ جديدت را. توئی آن توانائی كه بهيك كلمه، آسمان و زمين را خلق نمودی و مظاهرِ قوّت و قدرت و عظمت و فضل و جود و كرمت قرار فرمودی تا صاحبانِ بَصَر آثار قدرت و عظمتت را در كُلّ اشياء ملاحظه نمايند و بر بزرگيت گُواهی دهند. ای خدا، فقير را از بابِ غَنايت محروم منما و از دريایِ بخششت منع مكن. توئی صاحبِ عطا و قادر و توانا والمُهيمنُ عَلَی الاَسماء.
-حضرت بهاء اللهپروردگارا، توئی پادشاهی كه اَمرَت را جُنود عالم منع ننمود و سَطوت اُمَم از اقتدارت باز نداشت. توئی آن كريمی كه عِصيانِ اهلِ امكان مَلكوتِ غُفرانت را منع ننمود. رحمتت بهمَثابه غيثِ هاطل بر عاصی و مُطيع نازل. ای رحيم، بندگانت را از دريای بخششت منع منما و مَحروم مساز. توئی بخشنده و مهربان.
-حضرت بهاء اللهشهادت ميدهد عبد تو به وحدانيّت تو و فردانيّت تو و از بَدايع فَضلت مسألت مينمايد آنچه را كه سزاوار بخشش تو است و ظهور و بروزش از دفتر عالم مَحو نشود، سَحاب اوهام او را سَتر ننمايد و غَمام ظُنون او را از اِشراق باز ندارد. ای كريم، هر صاحبِ بَصَر و سَمعی بر كَرَمَت شهادت داده و بر سَبقَتِ رحمتت گُواه،. عبادت را از دريای شناسائی محروم منما و از انوارِ وجهِ ظهور منع مفرما. توئی بخشنده و مهربان. لا اِلهَ اِلّا اَنتَ العَزيزُالمَنّانُ.
-حضرت بهاء اللهاز توام و بهتو آمدم، قلبم را به نورِ مَعرفتت مُنير فرما. توئی مقتدری كه قدرتِ عالم و اُمَم از اقتدارت باز نداشت. از يك اِشراق از نيّرِ كَرَمَت درياهای كَرَم ظاهر و از يك تَجَلّی از نيّرِ جُودَت عَالَمِ وجود موجود. ای پروردگار، آنچه لايق ايّامت نيست اخذ نما و آنچه قابل است عطا فرما. توئی آن بخشندهای كه بخششت محدود به حدود نه. عبادِ توئيم تو را ميجوئيم و از تو ميطلبيم. توئی فَضّال و توئی بخشنده.
-حضرت بهاء اللهاوليای خود را حفظ فرما. توئی آن كريمی كه عَفوت عالم را احاطه نموده، بر عبادت رحم فرما و تأييد نما بر اعمال و اخلاق و اقوالی كه لايقِ ايّام تو است. به يك كلمه عليا بحرِ بخششت مَوّاج و بهيك اشراق نيّرِ امر، آفتاب جود و غفران ظاهر و هويدا. همه بندگانِ تو اند و بهاميد كَرَمت زندهاند. دستِ قدرت از جَيبِ قوّت بر آر و اين نفوسِ درگِل مانده را نجات ده. توئی مالك اراده وسلطان جود. لا اِلهَ اِلّا اَنتَ العَزيزُ الوَهّاب.
-حضرت بهاء اللهبهيك كلمه از كلماتِ عُليا ارض و سَما را خلق فرمودی و بهيك قطره از دريایِ جودت وجود را موجود نمودی. توئی مقتدری كه قوّت و قدرت جَبابرۀ ارض و فراعنۀ بلاد تو را از اراده منع ننمود. ای كريم، فقيری به بابت توجّه نموده و ضعيفی به حَبل اقتدارت تمسّك جُسته، از تو كَرَمِ قديمت را ميطلبد و عفوِ جديدت را سائل و آمل، او را از دريای فضلت محروم منما و از كُوثَرِ زندگانی ابدی ممنوع مساز. توئی قادر و توانا. ای پروردگار، ذرّات عالم بر غَنايت گواهند و بر فضلت مُقرّ و مُعتَرف، آيا مثل تو غنی مثل منی فقير را محروم مينمايد؟ حاشا وَكَلّا. اَشهَدُ وَ يَشهَدُ كُلّ الاشياء بِأنّكَ اَنتَ اَكرَمُالأكرَمينَ وَاَرحَمُالرّاحِمينَ.
-حضرت بهاء اللهای يزدان مهربان، غريق بحرِ عِصيانم طريقِ غفران بنما سراسر قصورم از دامِ غرور رهائی بخش، جسمانيم روحانی نما، امکانيم رحمانی کن، تشنۀ ماء مَعينم به عينِ تَسنيم دلالت فرما، مشتاقِ ديدارم مشاهدهِ انوار ميسّر فرما، از خود بيزارم گرفتار خويش کن از عالميان در کنارم نفحهِ زلفِ مشکبار به مشامم آر، سرگردانم سر و سامان بخش، بيچارهام آوارهام پناه ده، مشتاقم به وثاقِ وصال در آر، در احتراقم، نورِ اشراق ببار، ضعيفم توانا نما، فقيرم از کَنزِ غَنا عطا کن، دردمندم درمان ده، جريحم مرهم عطا کن، گرفتارم رهائی بخش، پر گناهم از ذِلّت عِصيان بِرَهان، در ظلّ عنايت مسکن بخش و بهصِرفِ موهبت معامله فرما تا پی به جهان ديگر بَرَم و به کشور ديگر رهبر شوم، از کأسِ طَهور سرمست گردم و در ميخانه محبّت می پرست شوم. توئی قادر و توانا و توئی کريم و رحيم و پر عطا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، به آنچه سزاوار است موفّق کن، ای آمرزگار به آنچه لايقست مؤيّد فرما، اين دستها به دامن عَفوت پيوسته و اين دلها به محبّتت مقيّد و بسته، عنايت کن موهبت بخش.
-حضرت عبدالبهاءای پـروردگار، ما گنهکاریم و تـو آمرزگار ما ستمکاریم و تو بزرگوار، خطا بپوش گنه ببخش قصور عفو کن، بینا کن و شنوا، هوشیار فرما و دانا، مُتِنبّه کن و مُتِذَکّر، مُتِضَرّع فرما و مُتِفَکّر، مَلجأ و پناهی و مرجع صبحگاه، آگاهی و گُواه که جز تو نجویم و به غیر راهت نپویم و جز ثنایت نگویم. ای یزدان مهربان، مستحقّ رأفت و عنایتیم و محتاجِ عَفو و مَغفِرَت. دادرسا به فریاد رس. اِنَکَ اَنتَ الرّحمَن الرّحیم.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، اين نفوس آشفتۀ روی تـواند و گُمگشتۀ کوی تـو و عاشقانِ خلق و خـوی تـو، سرمستِ جام تو اند و پرندگان بام تو، مرغانِ دست آموز عنايتند و بلبلانِ شيدایِ گُلهای حقيقت، تشنگانِ چشمۀ رحمتند و آوارگانِ اقليم مرحمت. ای آمرزگار، گناه بندگان غفـران نما و پناه به بيچارگان بخش، تـوئی خدای مهربان و تـوئی صاحب عفو و غفران، ضعيفان را قوّت بخش و عليلان را شفا عنايت فرما و مستمندان را ارجمند کن و افسردگان را اشتعال بخش، از شَرّ افتتانِ عظيم محفوظ و از صدماتِ امتحانِ شديد مصون بدار، بـر عهـد و ميثاق مستقيم کن و بـر پيمـان و ايمـان مستديم، در ظلّ ملکوت ابهـايت منزل ده و در پنـاه جبروت اعلايت مأوی بخش. تـوئی مقتدر و تـوانا تـوئی شنونده و بينا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار ای کردگار، ما گنه کاريم و تو آمرزگار و ما مقصّريم و تو بزرگوار، هر چند عِصيان مانند دريای بی پايان، ولی عَفو و غُفران تو اعظم از آن، چون نورِ بخششت بدرخشد ظُلَماتِ عِصيان هر چند تاريک و حالک باشد ظِلّ زائل گردد و چون ماءِ طَهور از ملکوتت ای ربِّ غفور نازل شود اوساخِ خطا هر چند عظيم باشد مفقود گردد و سيّئات بَدَل به حَسَنَاتِ موفور شود. ای خداوند اين بندۀِ مستمند را به اوجِ بلند برسان و اين عبدِ مسکين را در درگاه احديّتت پناه ده، هر چند پُر گناهيم در جوارِ رحمتِ کُبری مأوی بخش زيرا تو بخشنده و مهربانی و عَفُوّ و غَفور بر اهلِ جهان، آنچه سزاوارِ رِحمت است شايان فرما و آنچه لايق است مبذول دار. توئی رحمن توئی يزدان توئی حَنّان توئی منّان.
-حضرت عبدالبهاءای آمـرزگار همه گنه کاريم و جفا کـردار، تـو آمرزندهای تو بخشندهای مهربان، در قدر و لياقت منگر در فضل و عفو بنگر، ما را در بحرِ غُفران غَريق کن و در جنّت ابهی با ملأ اعلی رفيق. توئی رحيم توئی رحمن.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، گنهکارم و تو آمرزگار، قاصرم و تو غافر، در ظُلمَتِ عِصيانم و تو نورِ غُفران. پس ای خداوند مهربان، خطا ببخش عطا بده گناه بيامرز پناه عطا کن، در چشمۀ ايّوب غوطه ده و از جميعِ علل و امراض شفا بخش، پاک و مقدّس کن و از فيضِ تقديس نصيب عطا فرما تا حُزن و اندوه زائل گردد و فَرَح و سُرور حاصل شود، يأس مُبَدّل به اميد گردد و خوف مُنقَلب به رجا. توئی عَفُوّ و غَفور و توئی بخشنده و مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای بندۀ حق، دستِ نياز به درگاهِ حضرت بی نياز بر آر و بگو، ای پروردگار، گنهکاريم عفو و مغفرت فرما، محتاجيم از کَنزِ ملکوت بخششی نما، آوارهايم در پناه لطفت مأوی بخش، بيچارهايم قوّت و قدرتی عنايت کن. توئی فضّال توئی کريم و توانا.
-حضرت عبدالبهاءای خدای پرعَطا، خطا بپوش و بخششِ رايگان و آمـرزشِ بیپايان مبذول فـرما، چشمهارا باز و گوشها را با راز دمسازکن تـا در اين کورِ عَظيم آياتِ توحيد تجسّم نمايد وحقيقتِ تَجريد تحقّق يابد چه که سزاوار اين کُورِ نـورانی چنين موهبتِ رحمانی است.
-حضرت عبدالبهاءالهی گواهی که آرزوی مشاهدۀ انوار کنم و تمنّای ادراکِ اسرار، از بیگانگی بیزار نما و به یگانگی خویش آشنا و کامکار فرما، غمخوارم غمگساری کن، خاکسارم بزرگواری نما، یزدان مهربانم توئی، بخششی بخش که رُخَم تابنده و درخشنده گردد و زندگیِ پاینده میسّر شود.
-حضرت عبدالبهاءای حيّ توانا، پناهِ گنهکاری و بخشنده و آمرزگار، ما غرقِ خطائيم و تـو دريـای عطا، ما در ظلماتِ عِصيانيم و تـو آفتابِ فضل و احسان. پـروردگارا، نظر به قُصور مفرما و بهحسبِ ليـاقت و عجزِ مـوفـورِ ما معمول مدار، ذليليم و عليل، عـزيـز کـن، جليل فــرما، درمـان بخش، درياقِ اعظمِ عَفو و غُفران مبذول دار. آمرزگارا، به عِصيان مگير، هر حيرانی را تـو مُجيری و دستگير، از عَالـمِ ناسوت بيزار نمودی در جهـان ملکوت کامکار کن، از حَيّزِ آفات رهانيدی، به گلشن الطاف بـرسان. تـوئی بخشنده و دهنـده و رهاننده و پـاينده و مهـربان.
-حضرت عبدالبهاءپروردگارا آمرزگارا،این مُرغان شکسته پرند بال و پری ببخش و در اوج عَفو و غُفران پرواز ده و این بیچارگان را در پناهِ آمُرزشِ خویش مسکن و مأوی بخش این تشنگانِ را به چشمۀ اَلطاف برسان و این مُحتاجان را بَر خوانِ نعمتِ خویش حاضر فرما. از شبِ تار و تاریکِ حرمان و هجران نجات بخش و به صبحِ وصال دیده روشن نما، خطا ببخش عطا بده و به آنچه نوید بخشیدی وفا فرما. ای خدایِ مهربان هر چند گُنهکاریم ولی به عَفو تو امیدوار و هر چند بیاستعدادیم ولی به بخشش و دادَت در نهایتِ اعتماد. توئی بخشنده و دهنده و آمرزگار و مهربان.
-حضرت عبدالبهاء